کاشان
شهر کاشان مرکز شهرستان کاشان است. جمعیت این شهر حدود 400.000 نفر بوده که در فاصله ۲۴۰ کیلومتری از جنوب تهران، پایتخت ایران، ودر بین دامنه کوه کرکس و دشت کویر سکنی دارند.این شهرستان از شمال به آران و بیدگل، از جنوب به نطنزو اردستان، از غرب به کوه کرکس و سیاه کوه و شهرستان محلات و اراک و از شرق به کویر مرکزی ایران محدود است.
کاشان از نظر جمعیت بیستم و در رده یازدهمین شهر صنعتی ایران قرار میگیرد که دلیل آن وجود کارخانجات متعدد فرش ماشینی (بیش از یکصد کارخانه)، کارخانه تولید ورق گالوانیزه و کارخانجات تولید قطعات خودرو و مونتاژ است.در همین 3 الی 4 سال اخیر کارخانه ی تولید لوله های نشکن داکتیل هامون نایزه و همچنین کارخانه تولید خودرو سایپا کاشان تاسیس شده است. قدمت صنایع نساجی در این شهر به تولیدات شعربافی شامل مخمل بافی، زربافی و حریربافی برمیگردد که هم اکنون بیش از چند هزار نفر در کارخانجات نساجی مشغول به کار میباشند.
شهرت این شهر بیشتر به واسطه گلاب و فرش دستباف وآثار باستانی و جاذبههای توریستی متعدد آن است.
کاشان به دارالمومنین، شهر عقربها، دروازه کویر...مشهور است.
از محصولات کشاورزی آن میتوان به انواع غلات و میوههای فصلی اشاره نمود.
غذای مورد علاقه در بین مردم این شهر آبگوشت و بالاخص گوشت و لوبیا (لوبیاب)میباشد.
آثار تاریخی و دیدنی فراوانی در این شهر وجود دارد که از آن میان میتوان به تپه های سیلک ، بازار بزرگ ، قلعه جلالی، باغ فین، مسجد و مدرسه آقابزرگ، خانه عامریها، خانه عباسیها، خانه طباطبایی، خانه بروجردی، حمام سلطان امیراحمد و قبر شاه عباس صفوی... اشاره نمود.
وجه تسمیه
به عقیده دانشمندان زبان شناس، کاشان به خانههای تابستانی گفته میشود که از چوب و نی ساخته شده باشد.[۱] درمورد وجه تسمیه کاشان سخن بسیار است برگرفته از اسم قومی قدیمی (کاسو ، کاشو ) ساکن در حاشیه دریای کاسپیان یا کاشپیان می باشد که مختصراً به کاسیان یا کاشیان و بعد به کاسان و کاشان منجر گردیده .
قاسان و کاس رود
بر طبق حکایت تاریخ قم قاسان نام دو تن از پادشاهان داستانی (پسران خراسان) بوده، قاسان اصغر پسر آفریدون است که نام او را به رودخانه (که به فارسی کاسه میگویند) نهادهاند؛ و قاسان دریا بوده که آن را کاس رود خواندهاند.[۲]
چهل حصاران و کاه فشان
برخی از نویسندگان دورههای اسلامی گفتهاند که کاشان در اصل چهل حصاران بوده، در زمان هارون الرشید عباسی به خواهش مردم آنجا، زبیده خاتون همسر خلیفه دستور ساختن شهر و برج و باروی آن چون کاه افشانی کردهاند و به تدریج کاشان نامیده شدهاست.[۳]
کی آشیان
این توجیه برخی از متاخرین، از آن نظر پیدا شد، که چون نخستین جایگاه آبادانی این ناحیه به امر پادشاهان داستانی ایران و در کنار چشمه فین برافراشته شدهاست، آن را کیاشیان (یعنی جایگاه ونشیمن پادشاه گفتهاند) [۴]
کاشان و کاشانه
منظور، مصداق و معنی لغوی آن است. چنانکه ملکالشعرای بهار میگوید:
لفظ کاشان و کاشانه به لغتهای قدیم | معبد و جایگه جشن و دلاسائی بود |
و در جای دیگر نیز چنین میگوید: کاش و کاشان و کاشانه نیز که از اسامی بتخانهها است به معنی نوعی از مسکن شد، و نیز اسم خاص شهرها گردید.[۵]
منابع
- ↑ امام شوشتری.س محمد علی، فرهنگ واژههای فارسی در زبان عربی، صفحه ۵۵۷، انتشارات انجمن آثار ملی ۱۳۵۸، تهران ۱۳۴۷.
- ↑ حسن نراقی، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، (تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸)، صفحه ۵
- ↑ حسن نراقی، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، (تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸)، صفحه ۵
- ↑ حسن نراقی، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، (تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸)، صفحه ۵
- ↑ ملکاشعرای بهار، محمد تقی. ص ۱۶۱، دیوان اشعار، موسسه امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۳۵.