حرفی دوستانه -خاطرات راه آهن را ورق بزنیم

امیر خان مچتو گرفتم . من به دو نفر از برو بچه ها که امیر اسمشون بود فکر می کردم . از یه جهت هم فکر می کردم که amirkhan یه اسم مستعاره اینترنتیه . شما بهتر می دونید نمیشه به این اسما اطمینان کرد .  با  پاسخ من به پیام مهدی تاجیک  بالاخره امروز مطمئن شدم که امیرخان همون امیرملک زاده است . خلاصه امیرجون خیلی خیلی باحالی ، خیلی خیلی خوش اومدید. صفا آوردین. باشنیدن درگذشت پدر عزیزتون من و خانواده ام خصوصاً پدرم که تو بازدید با هم بودندو یک عمر خاطره ، عجیب ناراحت شد و ما نیز بسیار بسیار متأثر شدیم. مجدداً فقدان ابوی گرامیتون رو تسلیت میگم. البته نمیخوام گذشته های تلخ، شما رو اندوهگین کنه .این مرامه روزگاره .

ای چرخ وفلک هراسی از کینه توست    بیدادگری شیوه دیرینه توست

ای خاک اگر سینه تو بشکافند      صد گوهر قیمتی که در سینه توست 

مرگ پایان کبوتر نیست  

امیرجان از خودت بیشتر برام بنویس چرا اول خودتو معرفی نکردینا...؟  . آقا محمد داداشت چه کار میکنه ؟ نمیدونی شما داداشارو وقتی می دیدم چه لذتی می بردم . کجا میتونم شمارو پیدا کنم . منتظر حضور ، نظر و پیشنهاد و مهمتر از همه عکساتون هستم . 

محمد جون جواب قبلیتو ندیده بودم که دستور فرموده بودید خودمو معرفی کنم

مهدی تاجیک هستم
همسایه و همبازی با تو و بسیاری دیگه از بروبچه های نازنین.....
مثل رضا حیدری
احسان نگارنده
مهدی رازقی که هنوز و همیشه با هم مرتبطیم
امیر و محمد ملک زاده که پدرشون هم به رحمت خدا رفت
مجید حاجی زاده
احمد پورنبی
رضا طاهری
علی نوریفرد
ارادتمند محمد عزیزم..............

پاسخ به مهدی تاجیک :

مهدی جون خوش اومدید . امروز من هم رنگین شد و رنگینی آن از لطف توست . و می دانم دستاورد امروزم(حضور شما) کیفیت وبلاگ را دو چندان خواهد کرد . وقتی به گذشته می نگرم و دوران مدرسه حجازی به ذهنم می رسد از جمله کسانی که به یاد می آورم  شمایید .  اصلاً نمیشه شما تو ذهنم نباشید .، می دونی چرا؟ چون شما یکی از فعال ترین دانش آموزان کلاس بودید توی درس ، توی مراسمها ، توی ورزش ، توی همه چیزی . ماشاالله اخلاق و روابط عمومیت بیست بود به خاطر همین هم در رأس همه بچه های کلاس بودید . یادش بخیر گروه سرودها ، دکلمه هایی که می خوندی. هنوز هر وقت دعای به حساب فرج رو می شنوم صدای تو توی گوشم میآد و وقتی می خوندی تو دلم میگفتم اینا چی چیه که داره می خونه؟ از کجا یاد گرفته؟ آره قشنگ یادمه کلاس اول بودیم من اصلاً این قرطی بازیا رو بلد نبودم ،یعنی حالیم نبود . به عبارتی این دعا رو از شما یاد گرفتم . اینم می دونم شما عکسای اون زمونارو خیلی دارید برام بفرست . منتظر حضور دوباره گرم شما و ارائه نظر خاطره و عکس هستم .  

فقط وقتی پیام شما رو خوندم خوشحال شدم ولی یه اثر بد یا أسفباری هم  روی من گذاشت. برگشتم دوباره پیامت رو خوندم اوه دیدم آره اینجاست که من رو افسرده کرد «درگذشت آقای ملک زاده» . آه . تأسف تأسف ،

چه میشه کرد این سرا سرای موندن نیست . به هر حال من اطلاع ندارم که آقای ملک زاده کی دار فانی رو وداع کردند ولی امیدوارم روحشان شادباشد و از همینجا به خانواده آن مرحوم بالاخص محمد آقا و امیرجان تسلیت عرض می نمایم . راستی خیلی هم دلم براشون تنگ شده اگه ازشون اطلاعی دارید برام بفرستید.          

سلام و درود....

آیا سرما وجود دارد؟
سرما وجود خارجی ندارد. سرما در واقع نبودن گرماست، ما گرما را آزمایش و اندازه گیری می کنیم و از آن به عنوان انرژی یاد میکنیم. ولی سرما فاقد این خصوصیات است. پس سرما، نبودن گرماست.
آیا تاریکی وجود دارد؟
تاریکی وجود خارجی ندارد. تاریکی در واقع نبودن نور و روشنائی است. نور و روشنائی قابل آزمایش اند ولی تاریکی به معنای فقدان نور است.
آیا جهل و نادانی وجود دارد؟
جهل و نادانی هم تنها در نبود عقل و درایت است که معنا می یابد و دارای وجود خارجی و معنای واحد نیست.
+ کلی مثالهای مشابه که در این مورد می توان نام برد.....
بر همین اساس شیطان را به سادگی می توان نبود خدا دانست، کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد، شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند آنرا حاضر میابد. مثل تاریکی در نبود نور...
ادامه را در وبلاگ دنبال کنید....
منتظر حضور و نظر گرمتون هستم....

سلام

محمد جون
زنده كردن خاطرات گذشته كار بزرگيه كه داره بدست تو انجام ميشه
نميدوني بهترين هديه وبلاگ براي من عكسه آقاي اكبر توان بود
ولي بگذار يه چيزي رو ياداور بشم به نظرم از اعضا هر كسي مايله ادرس و تلفن يا ميلشو براي تماس بقيه بگذاره
من مي خوام اگه اين كار به نظرت درسته شروع كننده اين كار باشم
به اميد ديدار
مهدي

پاسخ به مهدی رازقی :

مهدی جان این لطف شماست که انشاءاله باعث رسیدن و مهرورزی می شه .

در مورد آدرسها و شماره تماسها و میلها ، من ایستگاهی به نام ایستگاه اعضاء پدید آوردم تا دوستانی مثه شما عزیز گرامی که تمایل به درج مشخصاتشون هستن رو ارائه بدم و از اینکه شما استارتشو میزنید نشون دهنده لطف ، بزرگواری ، اعتماد به نفس ، محبت و مهرورزی و .... شماست . 

پس مهدی جان اون اطلاعات و مشخصاتی که خود شما تمایل به نمایش دارید رو برام بفرستید تا دوستان دیگه هم نحوه ارسال رو بلد بشن .

(اگه ممکنه جدیدترین عکساتونو  برامون بفرستید)

در ضمن دوستانی که تمایل دارند اطلاعات و مشخصاتشان را برای عده ای خاص ارائه یا ارسال نمایند (اطلاعاتشان فقط به کسانی که خودشان می خواهند ارائه شود) می توانند بصورت خصوصی نظر داده یا اطلاعاتشو به آدرس اینترنتی [email protected]  ارسال نمایند .   

پیام اگه گفتی من؟؟؟؟؟

محمد جون سلام
مدتها بود اینقدر زوق نکرده بودم
یه جورایی گریم گرفته
بینم میتونی منو بشناسی
تغریبا زود از کاشان رفتیم به تهران
مدتها من و تو همکلاسی بودیم
مدرسه گلشنی
مدرسه راهنمایی منتظری
مسجد راه اهن
تیرکمون بازیهای شب احیا با مرحوم علی نادری و روح اله
الان عجله دارم
وری فردا حتما میام تو وبلاگ
یا علی..................

پاسخ به اگه گفتی من؟؟؟؟

من هم از پیام شما خیلی ذوق کردم . آخه پیامت خیلی رازآلودَس . چندنفر از اون بر وبچه های قدیم رو تو ذهنم فعال کردی که مثه گنجیش دور کله ام دارن می چرخن . از نوشته هات پیداست که آخرای سالهای حضور شما در  ایستگاه کاشان  به سال 1367 یا 1368 باشه . از همکلاسی بودنمون و ازاینکه مدرسه راهنمایی مدرس رو هنوز با نام منتظری یاد کردی یه نفر تو ذهنم میاد که اسم و فامیلش به ترتیب با الف و پ شروع میشه . اگه منظور از همکلاسی ، هم مدرسه ای باشه  با مطالب ارسالی شما جور دربیاد (یعنی تیرکمون بازیهای شب احیا و مسجد و اینا ) چندنفر میشن که که اول اسم و فامیلشون به ترتیب  م،ر    ع،ع،م    ح،ع،م    م،د    ع،ز    ر.الف   ع،ع   ب،ن    و....   آقا شوخی کردم خیلی گنجیشک شدن همه دارن دور کلم میچرخن می ترسم اسمت توی اینا نباشه ناراحت بشی آخه من هنوزم کندذهنم . کی می تونی باشی ؟ خودتو معرفی کن . من گناه دارم!           

سلام آقای صمدیان. خسته نباشید بخاطر کار خیلی جالب و قشنگی که کردین. با اینکه اینجا عکس یا خاطره ای از دوستام ندیدم ولی کلی از خاطره هایی که کم کم داشتن توی دنیای بزرگیمون کم رنگ میشدن رو پررنگ کردین. ممنون از لطفتون.

کاش میشد دوستای من هم بیان اینجا تا حداقل از این طریق با همدیگه در ارتباط باشیم. دلم واسه همشون تنگ شده......

بازم تشکر از محبتتون.

پاسخ به پیام فاطمه رازقی :

سرکار خانم فاطمه رازقی از پیام دلگرم کننده شما بسیار مسرورم ، پیام شما می تواند دگرگونی ایجاد کند دگرگونیی که یکنواختی این وبلاگ رو به تنوع مبدل می کند . مطمئنم دوستای شما با دیدن پیام شما به اندازه محبت بی منتهای شما ، خوشحال می شوند . فقط امیدوارم پاسخی از دوستان شما که دسترسی به اینترنت دارند برایمان ارسال شود تا موجب شادیمان گردد . منتظر حضور دوباره گرم شما و ارائه نظر خاطره و عکس هستم .