ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم آنقدر زنده بمانم که زجان سیر شوم (فرخی یزدی)
تو دریای من بودی آغوش باز کن که می خواهد این قوی زیبا بمیرد (حمیدی شیرازی)
ارسال نظر برای این مطلب
درباره ما
بکوش و دانشی بیاموز و پرتوی افکن/
که فرصتی که تو را داده اند ،بی بدل است/
دل پاکیزه به کردار بد آلوده مکن/
تیرگی خواستن از نورگریزان شدن است
...............................
فرصت را از دست ندهیم/
اینک/
اندک فرصتی است برای دانستن/
اندک فرصتی که تو میتوانی مرا دانایی هدیه دهی/
و من نیز تو را/
اندک فرصتی که بیشتر بدانیم/
فرصتی برای زدن تیشه بر ریشه نادانی است/
تیشه بر ریشه تاریکی/
تیشه بر ریشه ناپاکی/
فرصتی برای باهم بودن/
مهربانی و عشق ورزیدن/
زیبا نگریستن و زیبا سرودن/
فرصتی در پیش است اینک/
اندک/
فرصتی برای گذشته هایمان را دیدن/
فرصتی برای اندیشیدن/
فرصتی برای خود را دیدن و ندیدن/
فرصتی برای یک انتخاب/
فرصتی برای یافتن راستیها/
فرصتی برای ...
.
.
.
فرصت را از دست ندهیم/
لحظه ای شاد تقدیم تو باد/
نور و روشنایی نیز هم.