حرفی دوستانه -خاطرات راه آهن را ورق بزنیم - 4

')); replace2=replace.replace(new RegExp('form','gim'),'div'); document.getElementById(Id_Rozblog_Comment).innerHTML='
'; } } xmlhttp.open("GET",'http://4sat.rozfa.com/post/comment/'+CommentID,true); xmlhttp.send(); } function SM(strCode) {document.getElementById ('tex').value +=strCode;}

درباره سايت درباره سايت
حرفی دوستانه -خاطرات راه آهن را ورق بزنیم
بکوش و دانشی بیاموز و پرتوی افکن/ که فرصتی که تو را داده اند ،بی بدل است/ دل پاکیزه به کردار بد آلوده مکن/ تیرگی خواستن از نورگریزان شدن است ............................... فرصت را از دست ندهیم/ اینک/ اندک فرصتی است برای دانستن/ اندک فرصتی که تو میتوانی مرا دانایی هدیه دهی/ و من نیز تو را/ اندک فرصتی که بیشتر بدانیم/ فرصتی برای زدن تیشه بر ریشه نادانی است/ تیشه بر ریشه تاریکی/ تیشه بر ریشه ناپاکی/ فرصتی برای باهم بودن/ مهربانی و عشق ورزیدن/ زیبا نگریستن و زیبا سرودن/ فرصتی در پیش است اینک/ اندک/ فرصتی برای گذشته هایمان را دیدن/ فرصتی برای اندیشیدن/ فرصتی برای خود را دیدن و ندیدن/ فرصتی برای یک انتخاب/ فرصتی برای یافتن راستیها/ فرصتی برای ... . . . فرصت را از دست ندهیم/ لحظه ای شاد تقدیم تو باد/ نور و روشنایی نیز هم.

موضوعات موضوعات

ایستگاه سرگرمی

جوک

اس ام اس sms

کلیپ

خنده نما

بازی

چیستان

ایستگاه پیام

حوادث

ایستگاه ورزش

فوتبال

والیبال

بسکتبال

کشتی

تکواندو

پرورش اندام

ایستگاه اول

ایستگاه قند و پند

شعر

حکایت

ضرب المثل

معجزه کلام

مشاعره

گوهر سعدی

ایستگاه دانلود

دانلود فیلم

دانلود نرم افزار

دانلود کتاب

دانلود موزیک

ایستگاه اندیشه

آفرینش

ادیان و مذاهب

مقالات اعتقادی

گپ اعتقادی

من و حرفهای مفت

ایستگاه دانش

دانستنیها(اطلاعات عمومی)

روایات و حکایات

ایستگاه عکس

تصاویر راه آهن

تصاویر جالب و دیدنی

ایستگاه راه آهن کاشان

خاطرات

عکس

پیام

ایستگاه عاشقانه

شعر عاشقونه

عکس عاشقونه

کلیپ عاشقونه

SMS عاشقونه

حرفهای عاشقونه

ایستگاه مد

ژورنال لباس


آرشيو آرشيو

مرداد 1396

خرداد 1396

فروردين 1396

بهمن 1395

دی 1395

ارديبهشت 1395

مهر 1394

تير 1394

ارديبهشت 1394

فروردين 1394

خرداد 1393

بهمن 1392

دی 1392

آذر 1392

آبان 1392

مهر 1392

شهريور 1392

مرداد 1392

تير 1392

ارديبهشت 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

دی 1391

آذر 1391

آبان 1391

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

تير 1391

خرداد 1391

ارديبهشت 1391

فروردين 1391

اسفند 1390

بهمن 1390

دی 1390

آذر 1390

آبان 1390

مهر 1390

شهريور 1390

مرداد 1390

تير 1390

خرداد 1390

ارديبهشت 1390

فروردين 1390


نويسندگان نويسندگان

محمدرضا صمدیان (683)

مهدی رازقی (0)

احسان نگارنده (0)

amirkhan (0)

مهدی تاجیک (0)

رسول دانش دوست (65)

فاطمه رازقی (0)

زهرا مشهدی (1)

اینجا جای شما خالیست! (0)

میثم تاجیک (0)

رضا حبیبی (2)

علی کیانمهر (1)

علیرضا صمدیان (1)

جابر مسعودی خوی (0)

مجید سنکیان (0)


جستجوگر پيشرفته سايت





یه کم بخندیم!!!


http://www.irfreeup.com/uploads/13212.jpg

 

گاهی کسی را دوست داریم اما او نمیفهمد

گاهی کسی ما را دوست دارد اما ما نمیفهمیم

خلاصه یه مشت نفهم دور هم جمع شدیم تشکیل اجتماع دادیم ! 

.

.

.

پشه ها قبل از اینکه لامپ اختراع بشه دور چی جمع میشدن؟ خب برن همونجا

.

.

.

عینک نمی زد که نگن عینکیه

یه روز چاله ی جلوی چشمش رو ندید و خورد زمین؛ از اون روز به بعد چلاق صداش میزنن !

.

.

.

یکی از فانتزیام اینه که خواهرم اسمش سحر باشه

توی ماه رمضون صداش کنیم

سحر، سحره

 تا سحره پاشو سحری بخور سحر !

.

.

.

هربار به خودم میگم امشب یه شام سبک میخورم

ولى یه ندایى از اعماق وجودم خودش زنگ میزنه پیتزا سفارش میده !

.

.

.

 مرد براى هضم دلتنگیاش عجالتن این یه لقمه رو هم میزنه تا بعد ببینیم چى میشه !

.

.

.

یکی از سخت ترین کارای این دوره و زمونه اینه که

بدونی چه جوری با یه بچه رفتار کنی که بهت فحش نده !

.

.

.

دنیاى مزخرفیه ، دو ساعت به موج و ساحل فکر کنى انگار نه انگار

اما دو دقیقه که به مورچه فکر کنى، تمام تنت شروع میکنه به خاریدن !

.

.

.

اونایی که روزه سکوت میخان بگیرن ، سحر بیدار میشن سر و صدا میکنن !؟

.

.

.

ستار اولین بارى که میخواسته به ریشش مدل بده گفته چه مدلى اصلاح کن؟!

.

.

.

با این روزای بلند شهر رمضان نیس که دیگه !!! استــــانِ رمضانه

.

.

.

ملّت Love میترکونَن؛ ما از این پلاستیک حبابدارا… :|

.

.

.

دختره مهریه ش رتبه کنکورش نباشه صلواااااااااااااااااات … !

.

.

.

تو خونه شما هم کاربرد توری پنجره اینه که نذاره پشه ها از خونه برن بیرون!؟

.

.

.

بابای من جلوى تلویزیونى که کنترلش دستش نباشه نمیشینه

اصن غرورش اجازه نمیده !

.

.

.

ﺍﮔﺮ ﺩﯾﺪﯼ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺩﺭﺧﺘﯽ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩﻩ

ﺳﺮﯾﻊ ﺑﯿﺎﺭﯾﺪﺵ ﮐﻨﺎﺭ ﯾﻬﻮ ﮔﻼﺑﯿﯽ ﭼﯿﺰﯼ

ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺗﻮﺳﺮﺵ ﭼﺎﺭﺗﺎﻓﺮﻣﻮﻝ ﺑﻪ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ

ﺑﺪﺑﺨﺖ ﻣﯿﺸﯿﻢ|:

.

.

.

پسرا که به پارک دوبل خانوما میخندین

 تا حالا فوتبال بازی کردنشونو دیدین ؟ اون دیگه ته خندس

.

.

.

به بعضیا باید گفت:

عزیزم…

از دستت هر کاری بر میومد انجام دادی….

حالا نوبت پاهاته…

گور تو گم کن…!

.

.

.

کاش فرستادن اس ام اس چندین مرحله داشت مثلا :

۱- فرستادن ۲- میخوای بفرستی ؟ ۳- بفرستم ؟ ۴- دارم میفرستما !!!

۵- پشیمون نیستی ؟ ۶- بازم فکر کن ! ۷- بفرستم ؟

۸- دیگه دارم میفرستما !!! ۹- فرستادم ! ۱۰- فرستاده شد !

اگه این گزینه ها بود حداقل آدم اشتباه اس نمیداد …

.

.

.

ﺷﻮﻫﺮﯼ ﯾﮏ ﭘﯿﺎﻣﮏ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺍﺭﺳﺎﻝ ﮐﺮﺩ:

ﺳﻼﻡ . ﻣﻦ ﺍﻣﺸﺐ ﺩﯾﺮ ﻣﯿﺎﻡ ﺧﻮﻧﻪ. ﻟﻄﻔﺎً ﻫﻤﻪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﻣﻦ ﺭﻭ ﺑﺸﻮﺭ

ﻭ ﻏﺬﺍﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﻡ ﺭﻭ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻦ.

ﻭﻟﯽ ﭘﺎﺳﺨﯽ ﻧﯿﻮﻣﺪ!

ﭘﯿﺎﻣﮏ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ:

ﺭﺍﺳﺘﯽ! ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﺑﻬﺖ ﺑﮕﻢ ﮐﻪ ﺣﻘﻮﻗﻢ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺁﺧﺮ ﻣﺎﻩ

ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺮﺍﺕ ﯾﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺨﺮﻡ.

ﻫﻤﺴﺮ:

ﻭﺍﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ! ﻭﺍﻗﻌﺎً؟

ﺷﻮﻫﺮ :

ﻧﻪ، ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺸﻢ ﮐﻪ ﭘﯿﻐﺎﻡ ﺍﻭﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺳﯿﺪﻩ !

.

.

.

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ :

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ؟

ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ،

ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺖ : ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ!

ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ!

… … ﺳﺎﻋﺖ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵ ﺍﺳﺖ!

ﺁﻳﻴﻨﻪ ﮔﻔﺖ : ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﺑﻴﻨﺪﻳﺶ!

ﺗﻘﻮﻳﻢ ﮔﻔﺖ : ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺵ!

ﺩﺭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻫﺪﻑ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫُﻞ ﺑﺪﻩ ﻭ ﻛﻨﺎﺭ ﺑﺰﻥ!

ﺯﻣﻴﻦ ﮔﻔﺖ : ﺑﺎ ﻓﺮﻭﺗﻨﯽ ﻧﻴﺎﻳﺶ ﻛﻦ!

ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ، ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ : ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﺨﻮﺍﺏ !!

.

.

.

بعد از کلاس به دختره گفتم جزوه تون رو بدید کپی کنم

کپی بسته بود بهش گفتم من وسیله دارم تو شهر میرم

شمام بیاید که جزوه رو کپی کنم، اونم گفت میشه دوستام هم بیان ؟

من گفتم شرمنده ماشین من کوپه هستش فقط واسه ۲ نفر هستش !

یهو یه نیش خند زد بعد رفت پیش دوستاشو پچ پچ کرد اومد که بریم
تو راه هی سوال میپرسید که اسمتون چیه و ….

دوستاش به فاصله چند قدم قبل از ما میومدن

تا رسیدیم درب دانشگاه و رفتیم نزدیک ماشین

وقتی در وانتو باز کردم قیافه این بشر دیدنی بود یهو دوستاش شروع کردن به خندیدن

منم یهو زدم زیر خنده دختره هم ۲-۳ تا فحش داد جزوشم نداد رفت پیش دوستاش :|

منم کف زمینُ گاز میزدم 

.

.

.

هنگامی که یک قطره بیرون می آید…

اول با خط چشم “Lancome” و…

و ریمل مژه “Dior”… مخلوط میشود…

پس از آن هنگامی که پایین می آید و به گونه میرسد…

با “Chanel blusher” و “Estee Lauder Foundation” … مخلوط میشود…

و در صورت لمس لب ها، با رژ لب “Clinique” و… مخلوط میشود….

این به این معنی است که یک قطره است به ارزش حــــــداقل $۶۰

با دلار ۳۵۰۰ هم بگیری ۲۱۰ هزار تومن . تازه اگه اینا رو خودش زده باشه .

اگه رفته باشه آرایشگاه همین میشه دو برابر یعنی برو رو۵۰۰ هزار تومن .

پس عقل حکم میکنه باهاش راه بیای !

.

.

.

مصاحبه برای استخدام

مصاحبه کننده :

در هواپیمائی ۵۰۰ عدد آجر داریم، ۱ عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. الان چند عدد آجر داریم ؟

متقاضی : ۴۹۹ عدد !

مصاحبه کننده :

سه مرحله قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.

متقاضی :

مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم – مرحله دوم: فیلو میذاریم تو یخچال – مرحله سوم: در یخچالو میبندیم !!

مصاحبه کننده :

حالا چهار مرحله قرار دادن یک گوزن در یخچال را توضیح دهید !

متقاضی :

مرحله اول: در یخچالو باز میکنیم – مرحله دوم: فیلو از تو یخچال در میاریم

مرحله سوم: گوزنو میذاریم تو یخچال – مرحله چهارم: در یخچالو میبندیم !!

مصاحبه کننده :

شیر واسه تولدش مهمونی گرفته، همه حیوونا هستن جز یکی. اون کیه ؟

متقاضی :

گوزنه که تو یخچاله !!

مصاحبه کننده :

چگونه یک پیرزن از یک برکه پر از سوسمار رد میشود ؟

متقاضی :

خیلی راحت، چون سوسمارا همشون رفتن تولد شیر !!

مصاحبه کننده :

سوال آخر. اون پیرزن کشته شد، چرا ؟

متقاضی : امممممممم، نمیدونم، غرق شد ؟

مصاحبه کننده :

نه، اون یه دونه آجری که از هواپیما انداختی پائین خورد تو سرش مرد !!! شما مردود شدین، نفر بعدی لطفا :|

 

 

 

http://www.irfreeup.com/uploads/joke-ramezan-92.jpg 
 

من همیشه میخوام با جدیت خاصی روزه بگیرم

و این کار رو هم میکنم

ولی یه ندایی درونم میره خودش غذا میخوره :|

.

.

.

در روز معمولی:

اولی :به اذان چه قدر مونده؟

دومی :من چه بدونم!

در ماه رمضان:

اولی :به اذان چی قدر مونده؟

دومی :۳ ساعت و ۱۶ دقیقه و ۱۹ ثانیه و ۳۵ صدم ثانیه!
.

.

.

روزه داران گرامی، لطفا یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمائید

عرض دیگه ای ندارم، موفق و موید باشید !

.

.

.

آمد آن ماهی که نامش رمضان است

معده از آمدنش شدیدا نگران است !

.

.

.

خدایا یک ماه روزه میگیریم تا هال فقرا رو درک کنیم

یک ماهم کلی پول بده تا هال اغنیا رو درک کنیم !

.

.

.

درسته که ما روزه نمیگیریم

ولی دیگه اینقدر هم کافر نیستیم که اگه واسه افطاری جایی دعوت شدیم نریم !

منتظر تماس سبز شما هستیم !

.

.

.

روزه دار گرامی ، ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما

جهت رفاه حال اطرافیان و حتی حیوانات لطفا موقع سحر

۵-۶ بار مسواک بزنید !

با تشکر

.

.

.

آقا شله زرد ما چی‌ شد پس ؟

ماه رمضون داره تموم می‌شه

طرح یاد اوری به منظور پخش نذورات !

.

.

.

روایت داریم تو جهنم ۲۰ دقیقه مونده به افطار ساعتا وایمیسته !

.

.

.

یه ندایی درون شکمم می‌گه خیلی مونده تا اذان اذان اذان اذان اذان

اون اکو هم بخاطر خالی بودن شکمه !

.

.

.

ما فردا شب واسه افطار میایم خونتون

(ستادایجاد رعب و وحشت درماه رمضان) !

.

.

.

قدیما :هرکی روزه نبود باید می رفت یه گوشه ای یه چیزی میخورد بقیه نبیننش

الان : هر کی روزه است باید بره یه گوشه مزاحم غذا خوردن بقیه نشه!

.

.

.

آیا می دانستید

مستحب است قبل از افطار دعای جوشن کبیر بخوانیم !؟

.

.

.

مامان حیف نون بهش میگه پاشو سحره

جیف نون هم بیدار میشه

و به خوبی و خوشی سحری میخوره !

شما مشکلی داری !؟

.

.

.

روزه داران عزیز تا پایان ماه مبارک رمضان فقط ۲۹ روز باقی است !

.
.

.

پیامک خنده دار ماه رمضان

جمله عاشقانه غضنفر به نامزدش

دوستت دارم به اندازه همه اذون های مغرب ماه رمضون !

.

.

.

پیامبر اسلام فرمود هرکه روزه دار مومنی را افطار دهد ثواب ۱۰۰ حج بر او نوشته میشود

همچنان منتظر تماس شما هستیم !

.

.

.

برای خیلی ها ماه رمضان سی روز تمرین بازیگری در پیشگاه خداوند است !

.

.

.

یادتونه بچه بودیم تو مدرسه میگفتیم کیا روزن؟

واسه اثباتش زبونمون رو نشون میدادیم اگه سفید بود مورد قبول واقع میشد

.

.

.

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است

آری افطار رطب در رمضان مستحب است !

.

.
.

در این شبهای عزیز و با برکت سر سفره افطار دستاتو بالا ببر و

برای رضای خدا همون جا نگهدار تا بقیه هم یه لقمه بخورن !

.

.

.

آخ یه لیوان شربت آب لیمو حال میده الان !

(ستاد افزایش اجر معنوی روزه داران )

.

.

.

خسته در حبس زمینم ، ماه من یادم کن

به نگاهی ، به پیامی ، سخنی شادم کن !

در این بیت شاعر چون روزه بوده ، فحش بد نداده بهت

وگرنه میخواسته بگه آخه گوسفند چندتا اس ام اس بده

تا افطار وقت بگذرونیم !

.

.

.

خدایا تو این ماه رمضونیه که ما گناه نمیکنیم

این دوتا فرشته رو شونه هامونم بیکارن

قربونت بگو یکم شونه هامو ماساژ بدن ، مرسی !

.

.

.

حلول ماه زولبیا بامیه!

ماه از زیر کار در رفتن به بهانه نیایش!

ماه خوردن ۴ وعده در ۲ وعده!

و ماه میهمانی خدا تو خونه های بنده خدا مبارک!

.

.

.

تابلو هلال احمر رو به غضنفر نشون میدن

میگن معنی این تو جاده چیه؟

میگه به ماه مبارک رمضان نزدیک میشوی !

.

.

.

آخرین خبر:

به دلیل استقبال بی نظیر شما مسلمانان عزیز

زمان اذان مغرب یک ساعت تمدید شد!گ

.

.

.

ای کسانیکه روزه نمیگیرید… حداقل افطار کنید…!

چون از قدیم گویند کار را آن کرد که تمام کرد!

.

.

.

هرچند که روزه است حاجی رمضان

تا خرخره می خورد حقوق دگران

یک ذره غبار اگر رود توی گلوش

از بابت روزه می شود دل نگران !

.

.

.

ماه رمضان بر تو ای دوست گلم که دم افطاری تخته گاز داری میری خونه مبارک باد !

جمعیت مبارزه با سوء تغذیه شدید !

.

.

.

باز ماه رمضان آمدست و روزه / رایگان گشت بلیط اتوبوس و موزه

باز در بند شدند لات و ابلیس و هبل / باز بلبل به چمن می فروشد غمزه

بعد افطار دلت گرد و قلمبه گردد / بس که خوردی کباب جوجه یکروزه

.

.

.

 فرا رسیدن ماه زولبیا و بامیه

بیخوابی شبانه ، گرسنگی روزانه ، روز شماری ماهانه

پرخوری سحرانه ، افطاری شاهانه

و توقع آمرزش سالانه !

مبارک !



بازديد : 360 بار دسته بندي : اس ام اس sms نظر دهيد! [ 0 ]


دانلود تصاویر بسیار زیبا از طلوع و غروب خورشید


دانلود تصاویر بسیار زیبا از طلوع و غروب خورشید (بیش از ۴۰ تصویر)
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 



جهـت دانـلود تـمام تصاویـر ایـن ایمیـل، اینـجـا کلیـک کنیـد

با تشکر از گروه پرشین استار

 

بازديد : 374 بار دسته بندي : دانلود کتاب نظر دهيد! [ 0 ]


باور معجـزه طبیعت در لحظات طلوع و غروب خورشیـد ...


 

باور معجـزه طبیعت در لحظات طلوع و غروب خورشیـد ...


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



بازديد : 335 بار دسته بندي : تصاویر جالب و دیدنی نظر دهيد! [ 0 ]


فریب با نقاشی


مجله مهر: الساندرو دیدی، وقتی مداد به دست می‌گیرد آثاری خلق می‌کند

که مرز بین واقعیت و خیال را از بین می‌برد. او از تکنیک‌هایی استفاده می‌کند

که چشم انسان نقاشی‌هایش را به صورت سه بعدی و اشیای واقعی در زندگی می‌بیند.

با یک مداد و کاغذ الساندرو دیدی آثاری خلق می‌کند که چشم انسان را فریب می‌دهد و

باعث می‌شود همه باور کنند که نقاشی‌ها او دارای بعد هستند.

این نقاش می‌گوید: من از خطای چشم انسان با استفاده از سایه‌ها و تکنیک‌های

دیگر استفاده می‌کنم تا به نظر برسد که نقاشی‌هایم سه بعدی هستند.

استفاده از برخی وسایل واقعی هم مانند یک حلقه یا حتی مداد نقاشی به این حس

سه بعدی بودن کمک می‌کند.
 

 

 

دو عکس بسیار زیبا از ترکیبی‌ از هنر عکاسی و نقاشی

 

 

 

 



4sat.rozfa.com

بازديد : 355 بار دسته بندي : تصاویر جالب و دیدنی نظر دهيد! [ 0 ]


شاخصهای واقـعی برای افـراد موفـق و ناموفـق


شاخصهای واقـعی برای افـراد موفـق و ناموفـق


ما خود را چگونه می بینیم؟ بیشترین و شایع ترین کلمات و عباراتی که به کار می بریم، کدام هستند؟ احساسات ما در اغلب مواقع چگونه است؟ زمان خود را صرف چه کارهایی می کنیم؟ مشکلاتمان را چگونه و از چه طریقی حل می کنیم؟ این موارد و بسیاری موارد دیگر شاید کوچک به نظر برسند، اما همین چیزهای کوچک ما را ساخته و به دنیا نشان می دهد ...
ما، همان چیزی هستیم که می گوییم، نشان می دهیم، انجام می دهیم و یا احساس می کنیم. طرز ایستادن ما، تن صدای ما و یا سطح انرژی ما، همگی به عنوان نماینده ای هستند که ما را به جهان معرفی می کنند!


پس از این مقدمه، اینفوگرافیکی از شاخص موفقیت که توسط MaryEllen Tribby تهیه شده و توسط تکنولایف ترجمه شده را به شما معرفی می کنیم. وی این شاخص را پس از ملاقات و کار با موفق ترین و باهوش ترین کارآفرینان جهان و الهام گرفتن از آنها، تهیه کرده است. در این شاخص به تفاوت عمده ویژگی ها و صفت افراد موفق و افراد ناموفق پرداخته شده است.


4sat.rozfa.com

بازديد : 304 بار دسته بندي : دانستنیها(اطلاعات عمومی) نظر دهيد! [ 0 ]


معلم بیسواد من


 

یه روز

(این قضیه مربوط میشه به پاییز سال ١٣٨١)

یه روز بعد از چند سال تحمل، دیگه از روزمره گی و زندگیی که بدون دروغ اموراتش نمیگذشت ،خیلی خسته شده بودم ، رفتار آدمای پیرامونم بدجوری توی مُخم راه می رفت. « فریفته گی » مهم ترین و بارزترینش بود که سرچشمه ش بدون شک نادانی و محصور آگاهی ها بود که در عین مهربونی و سادگی لطافت و احساس مردمانمون،در مسیری بی منطق و استدلال و استنباط و حقیقی گام برمی داشتن و فقط به بهترین شکل و از روی خلوص ، بوزینه وار مقلد رفتاری ، و طوطی سان مکرر گفتاری به چشم من تصویر می شدن بدون هیچ تحلیل و تحقیق و خردورزی امور محوله شان  را بخوبی مکلف بودند .(البته این پندار من از دنیای پیرامون بود و هنوز هم هست)نگرش من بدان معنا نیست که بینش و دانش من برتر از دیگران است و بهترین ، بلکه از ان زمان سعی می کردم به رفتارها و اعتقادهایی که درش بودم بیاندیشم و رفتار ابا و اجدادی را برانداز کنم و با اندیشه اگر منطق و استدلالی برآن بود بپذیرم وگرنه متعصبانه رفتاری را کورکورانه و احساسی تقلید نکنم و بسوی درستی ها و راستی ها گام بردارم و به درستی، دیگران را نیز درک می کردم. من اختلاف نظر و سلیقه های دیگر را لازمه چرخه هستی و تنوع زندگی می دونستم.

من ناخواسته در بین مردمی بودم از جنس احساس و تعصب که به ساده گی و برده وار اسیر زبان بازی و شعار و دروغ و خرافات هر شیّادی می شدند و می شوند. اگر از فاصله چند کیلومتری از سطح زمین به مردمان و محل جغرافیایی ام نگاهی انداخته می شد حضور فیزیکی و جسمانی من را هم در خیل این جمعیتی که (از منظر من )به هر طریقی به اسارت کشیده می شدند میدیدید هرچند از باب روحانی من به این جمع نسبتی نداشتم ولی همین حضور جسمانی من در این خیلِ گمراه باعث آزارم می شد، به همین خاطر همیشه می خواستم خودم را از این زمره جدا سازم ،می خواستم آزادانه از بند هر قید و حصار رهایی یابم .

این بار تصمیمم رو جدی گرفتم که بایست دل از اینجا کند و رفت . هر چه بادا باد. پدر ، مادر ، خواهر ، برادر، پدربزرگ و مادربزرگ ، خاله و دایی و بچه هاشون، همبازیا و رفیقام ، همه و همه رو باید به افکار و اعتقادای پوسیدشون واگذاشت و ولشون کرد خیلی برام سخته  ازشون جدا شدن. به هر حال نمی تونستم تحملشون هم کنم . مجبور به ترکشون بودم 

هرچه به این در و آن در زدم نتوانستم. مشکلات زیادی بر سر راهم بود. یکی از مهمتریناش  توان ضعیف مالی من بود .  وضعیت مالی ام آن چنان نبود که بتوونم یه جای دور یه جای دنج و خالی از دروغ و توهین و شعار و ریاکاری و خرافات و ... برای خودم دست و پا کنم. اوضاعم یه چیزی پایینتر از خط زیر فقر که شاید باورش برای بعضیها خیلی سخته.

شغلم خطاطی بود و ازاینکه دل به موندن نمیدادم ، ترغیبی هم به گسترش و تداوم مغازه ام نداشتم ، گاه گداری یه پرده یا یه تابلویی می نوشتم یه لقمه به قول معروف بخور و نمیر بدست می آوردم و فقط در اندیشه رفتن بودم . و همین درآمد کم و پس انداز نداشتن و البته یه مشت طلبکار که حاصل ورشکستگی ام توی شغلهای قبلیم بود، گره ای برای از اینجا کندن و رفتنم بود .( آخه من یه مغازه کریستال و چینی فروشی و قبل از اون لوازم التحریری داشتم که از نظر مالی خیلی لطمه بهم زد، ولی تجربه و درسهای زیادی ازش گرفتم). خلاصه مجبور شدم گوشه گیری و انزوا را اختیار کنم از مردم و نزدیکانم دوری کردم . تا آنجا که ترجیح دادم که سر به بیابون بذارم . آره واقعاً تصمیم گرفتم مغازه ام رو جمع کنم و بروم گوسفندچرونی ، تا تنها باشم و اون مردم نادون  و دورو و دروغ پیشه  رو دیگه نبینم . به چندتا از روستاهای اطرافم از جمله نیاسر –تقی آباد –ابوزیدآباد...یه سری زدم ولی چیزی دستگیرم نشد تا اینکه یکی از دوستانم که توی ریل گذاری راه آهن باهاش آشنا شده بودم یه آشنایی توی روستاشون (شاهکوه از توابع شهرستان شاهرود) رو بهم معرفی کرد و یکی رو هم شوهر خاله ام در روستای علی آباد به من معرفی کرد. این دو گزینه ای بود که می تونست تا حدودی شرایط روحی منو التیام ببخشه . اول گزینه علی آباد رو انتخاب کردم چون نزدیکتر بود . بی درنگ با موتورسیکلتم به همراه همسرم (که اونموقع تنها همدم حرفا و افکار و باورم بود) رفتم . پرسان پرسان سراغ حاج حسن رو که گله گوسفند داشت رو از این و اون گرفتیم تا این که یه پیرمردی هفتاد هشتاد ساله ای رو به ما نشون دادن که در حال آبیاری زمین کشاورزیش بود . موتورسیکلتمونو یه جایی پارک کردم و پیاده مسیر کرت بندی شده کشاورزی رو به سوی حاج حسن طی کردیم. نزدیک شدیم و سلام کردیم و اونهم در حالیکه سر جوی نشسته بود و کثیفیای آب رو با دستاش می گرفت  بدون اینکه نگاهمون کنه جواب سلاممون رو داد .

بعد گفتم: ببخشید،   حاج حسن شمایید؟

اون هم که از لهجه و سئوالم فهمید غریبه ام سریع یه نگاه معنی داری کرد و

گفت : بله! شما!!؟؟

گفتم: شما نگهبان و چوپون می خواستید ؟

گفت: آره .

گفتم: شرایط چه جوریه ؟

گفت : یه خونواده ی افغانی باشه که بشه بهشون اعتماد کرد.

گفتم : چرا افغانی!؟

گفت : بخاطر اینکه با افغانیا بهتر میشه کار کرد و اونا خداترس ترند و دوز و کلک توی کارشون نیست. بعد گفت: چطور مگه کسی رو سراغ دارید؟ من هم ناامیدانه گفتم: نه  برا خودم می خواستم .با شنیدن حرف من ناگهان دست از کار کشید و یه نگاهی به سر و وضع شهری و شلوار جین راسته ام انداخت با یه خنده معنی دار گفت : برا خودت!!!؟؟؟ گفتم: آره برا خودم . دوباره خندید و گفت: نه به درد شما نمی خوره . نه بابا جون  . گفت :اصلاً کی شما رو اینجا فرستاده . گفتم: حاجی نگاه به تیپمون نکن از پسش بر می آم من این کاره ام . گفت : اینجا فقط یه دشته، کس دیگه ای اینجا زندگی نمی کنه با روستا چند فرسنگی فاصله اس . گفتم: می دونم گفت :  باید توی اون اتاق(با انگشت نشون می داد) زندگی کنی . من گفتم: باشه می دونم اشکالی نداره. پیرمرد که کنجکاو و متعجب شده بود گفت: اینجا مار داره . اینجا گرگ داره . من هم خندیدم و گفتم: باشه داشته باشه داری بچه می ترسونی؟ اگه اعتماد به ما نداری بحثش جداس اگه مشکلت وضعیت منه آقا من هیچ مشکلی ندارم. اون بابا وقتی که متوجه  شد من جدی دارم می گم یه کم جدی تر شد با دستای پینه بسته اش دستامو گرفت و گفت: بیا بنشین ببینم چی شده که می خوای سر به بیابون بذاری . به کلی جوی آب و آبیاریشو فراموش کرد و ما هم پیشش نشستیم و با هم حرف زدیم ، اولش پیش خودم گفتم که این بابا خیلی پیره و از وضعیت جامعه و فلسفه و منطق و ایدئولوژی و این مسخره بازیا هیچی حالیش نیست ولی با این وجود من از وضعیت خودم و دنیای جدیدی که از سال 77 واردش شده بودم براش گفتم . خوب به حرفا و درد دلام گوش می داد،احساس نزدیک و پرمهری بهش داشتم. حس می کردم من و داره درک می کنه . خلاصه داشت حرفامو می فهمید از اظهار نظرها و تکمیل و تأیید جهان بینیش، خیلی خوشم  اومد . با خودم گفتم نه این بابا یه چیزایی حالیش میشه .

باورم نمیشد یه پیرمردی با صورتی چروکیده و سوخته از آفتاب و کمری خمیده و دستهایی پرپینه و زخم آلود بتونه از دنیای مدرن امروز حرف بزنه . او بعد از شنیدن حرفهام ، حرفهاشو اینطوری شروع کرد : من هنوز نمی تونم اسم خودم رو بنویسم آخه من سواد ندارم ولی اسپانیولی بخوبی حرف می زنم . انگلیسی رو هم بلدم . من چند وقتی در آرژانتین بودم (تا ایشون گفت من آرژانتین بودم متوجه شدم که ایشون حرفاش راسته و بلوف نیست یا حداقل این پیرمرد خِرفی که من از ظاهرش متصور شده بودم نیست ، چون آرژانتینیا به زبون اسپانیولی صحبت می کنن) – چند وقت هم توی هلند و بلژیک بودم . خلاصه توی هرجایی که بودم به خاطر مهارت و صداقتی که توی کار داشتم به من اعتماد می کردند هر چند سواد نداشتم .خلاصه از اتفاقات روز اروپا با من گفت و وضعیت ناهمگون ایران . از تفاوت انسانهای اونجا و مسلمونای! اینجا . مثه اینکه اون دلش از من پرتر بود و یه سی سالی زودتر از من به بیابونا زده بود. درسهایی از اون پیرمرد گوژپشتِ چروکیده و شاید کچل (البته یه کلاهی تومایه های نمدی سرش بود قشنگ ندیدم که مو داشت یا کچل) آموختم که :

1-       آموختم ، دانش از بینش و خردورزیِ درست می آد نه از سواد آموزی یا رکوردزنی توی خوندن کتاب و دیکته شدن . با چشمای خودم آدمی رو دیدم که سواد خوندن و نوشتن نداشت ولی یه کتابخونه پُر از کتاب، حرف توی سینه اش داشت .

2-       آموختم ، شعور و شخصیت آدمارو فقط از ظاهرشون نشناسم و یه آدمه کت وشلواری و عمامه به سری  که یه کتاب دست گرفته رو اولی تر و محترم تر از یه پیرمردی این چنینی ندونم .

3-       آموختم ، مسلمونی فقط یه نسبتِ که ارثی بهمون رسیده و داریم اسمشو یدک می کشیم ولی اون انسانیته که می تونه نیکنامی بجا بذاره.

4-       آموختم  آیین انسانیت محوری  گرچه بی دین هم باشی مورد پسند و پذیرش همگان قرار می گیره.

5-       آموختم ، زندگی آبستن لحظه های شاد و تلخین است و به جای فرار ،مدارا و مدیریت چاره گر است.

6-       آموختم ، بهترین کلاس درس تجربه اندوزی از زندگیست.

7-       آموختم ، ...

اون پیرمرد بیسواد یکی از بهترین آموزگارانم بود.

 

بازديد : 431 بار دسته بندي : من و حرفهای مفت خاطرات نظر دهيد! [ 0 ]


مرد نابینا


مردي نابينا زير درختي نشسته بود!
پادشاهي نزد او آمد، اداي احترام كرد و گفت:قربان، از چه راهي ميتوان به پايتخت رفت؟»
پس از او نخست وزير همين پادشاه نزد مرد نابينا آمد و بدون اداي احترام گفت:آقا، راهي كه به پايتخت مي رود كدام است؟‌
سپس مردي عادي نزد نابينا آمد، ضربه اي به سر او زد و پرسيد:‌‌ احمق،‌راهي كه به پايتخت مي رود كدامست؟
هنگامي كه همه آنها مرد نابينا را ترك كردند، او شروع به خنديدن كرد.
مرد ديگري كه كنار نابينا نشسته بود، از او پرسيد:‌براي چه مي خندي؟
نابينا پاسخ داد:اولين مردي كه از من سووال كرد، پادشاه بود.
مرد دوم نخست وزير او بود و مرد سوم فقط يك نگهبان ساده بود.
مرد با تعجب از نابينا پرسيد:چگونه متوجه شدي؟ مگر تو نابينا نيستي؟
نابينا پاسخ داد: «‌رفتار آنها ... پادشاه از بزرگي خود اطمينان داشت و به همين دليل اداي احترام كرد... ولي نگهبان به قدري از حقارت خود رنج مي برد كه حتي مرا كتك زد. او بايد با سختي و مشكلات فراوان زندگي كرده باشد.

بازديد : 321 بار نظر دهيد! [ 0 ]


زندگی


امروز صبح که از خواب بیدار شدم از خودم پرسیدم :
زندگی چه می گوید؟ جواب را در اتاقم پیدا کردم.
کولر گفت : خونسرد باش.
سقف گفت : اهداف بلند داشته باش.
پنجره گفت : دنیا را خوب بنگر.
ساعت گفت : هر ثانیه با ارزش است.
آیینه گفت : قبل از هرکاری، به بازتاب آن بیندیش.
تقویم گفت : به روز باش.
در گفت : در راه هدفهایت، سختی ها را هُل بده و کنار بزن.
زمین گفت : با فروتنی نیایش کن.

بازديد : 277 بار نظر دهيد! [ 0 ]


عاقبت خیانت


پادشاهی با وزیر و سر داران و نزدیکانش به شکار می رفت. همین که آن ها به میان دشت رسیدند پادشاه به یکی از همراهانش به نام جاهد گفت:جاهد حاضری با من مسابقه اسب سواری بدهی؟
جاهد پذیرفت و لحظه ای بعد اسب هایشان را چهار نعل به جلو تاختند تا از همراهانشان دور شدند. در این هنگام پادشاه به جاهد گفت: هدف من اسب سواری نبود ، می خواستم رازی را با تو در میان بگذارم، فقط یادت باشد که نباید این راز را با کسی در میان بگذاری .جاهد گفت:
به من اطمینان داشته باش ای پادشاه.
پادشاه گفت: من حس می کنم برادرم می خواهد مرا نابود کند و به جای من بنشیند.از تو می خواهم شبانه روز مواظب او باشی و کوچکترین حرکتش را به من خبر بدهی.
جاهد گفت: اطاعت می کنم سرور من.
دو سه ماه گذشت و سر انجام یک روز جاهد همه چیز را برای برادر پادشاه گفت و از او خواست مواظب خودش باشد.
برادر پادشاه از جاهد تشکر کرد و پس از مدتی پادشاه مرد و برادرش به جای او نشست.جاهد بسیار خوشحال شد و یقین کرد که پادشاه جدید مقام مهمی به او می دهد. اما پادشاه جدید در همان نخستین روز حکومت، جاهد را خواست و دستور کشتن او را داد.
جاهد وحشت زده گفت: ای پادشاه من که گناهی ندارم، من به تو خدمت بزرگی کردم و راز مهمی را برایت گفتم. پادشاه جدید گفت: تو گناه بزرگی کرده ای و آن فاش کردن راز برادرم است، من به کسی که یک راز را فاش کند . نمی توانم اطمینان کنم و یقین دارم تو روزی راز های مرا هم فاش می کنی .
(بر اساس حکایتی از کتاب قابوس نامه

بازديد : 329 بار نظر دهيد! [ 0 ]


مشکل انسانها


واقعا مشکل خیلی از ما انسانها این است :

همانقدر که مسخره می کنیم احترام نمی گذاریم
همانقدر که اشتباه میکنیم تفکر نمیکنیم
همانقدر که عیب میبینیم برطرف نمی کنیم
همانقدر که از رونق می اندازیم رونق نمی بخشیم
همانقدر که کینه به دل می گیریم محبت نمی کنیم
همانقدر که حرف میزنیم عمل نمی کنیم
همانقدر که می گریانیم شاد نمیکنیم
همانقدر که ویران میکنیم آباد نمیکنیم
همانقدر که کهنه میکنیم تازگی نمی بخشیم
همانقدر که دور میشویم نزدیک نمی کنیم
همانقدر که آلوده میکنیم پاک نمیکنیم
همیشه دیگران مقصرند ما گناه نمیکنیم

بازديد : 285 بار نظر دهيد! [ 0 ]


چوپان و بز چالاك


چوپان بيچاره خودش را كشت كه آن بز چالاك از آن جوي آب بپرد نشد كه نشد.او مي‌دانست پريدن اين بز از جوي آب همان و پريدن يك گله گوسفند و بز به دنبال آن همان.عرض جوي آب قدري نبود كه حيواني چون نتواند از آن بگذرد... نه چوبي كه برتن و بدنش مي‌زد سودي بخشيد و نه فريادهاي چوپان بخت برگشته.
پيرمرد دنيا ديده‌اي از آن جا مي‌گذشت وقتي ماجرا را ديد پيش آمد و گفت من چاره كار را مي‌دانم. آنگاه چوب دستي خود را در جوي آب فرو برد و آبزلال جوي را گل آلود كرد.
بز به محض آنكه آب جوي را ديد از سر آن پريد و در پي او تمام گله پريد.
چوپان مات و مبهوت ماند. اين چه كاري بود و چه تأثيري داشت؟پيرمرد كه آثار بهت و حيرت را در چهره چوپان جوان مي‌ديد گفت:
تعجبي ندارد تا خودش را در جوي آب مي‌ديد حاضر نبود پا روي خويش بگذارد آب را كه گل كردم ديگر خودش را نديد و از جوي پريد.
و من فهميدم اين كه حيواني بيش نيست پا بر سر خويش نمي‌گذارد و خود را نمي‌شكند چه رسد به انسان كه بتي ساخته است از خويش و گاهي آن را مي‌پرستد

بازديد : 296 بار نظر دهيد! [ 0 ]


ترول2














بازديد : 277 بار دسته بندي : جوک نظر دهيد! [ 0 ]


عکسهایی از مسابقات گل کوچیک راه آهن -بهمن91


 
 
 
 
 
 

بازديد : 422 بار دسته بندي : عکس نظر دهيد! [ 0 ]


اشتباه نشه!


 

در مسیر تکامل هر انسان ،کلکسیونی از اشتباهات نیز به جای خواهد ماند.

اشتباهات شاید آنقدر سهمگین خواهد بود که حتی شکست را رقم خواهد زد و چیزهایی از دست خواهیم داد.

ولی سعی کنیم تا آنجایی که ممکن است به اشتباه نافرمانی حکم ایزد هستی آفرین را نکنیم و همچنین سعی کنیم به اشتباه موجب آزار جانداری نشویم.   

بازديد : 307 بار دسته بندي : من و حرفهای مفت نظر دهيد! [ 0 ]


سرنوشت گرگ


روزی ، گرگی در دامنه کوه متوجه یک غار شد که حیوانات مختلف از آن عبور می کنند. گرگ بسیار خوشحال شد و فکر کرد که اگر در مقابل غار کمین کند، می تواند حیوانات مختلف را صید کند. بدین سبب، در مقابل خروجی غار کمین کرد تا حیوانات را شکار کند.
روز اول، یک گوسفند آمد. گرگ به دنبال گوسفند رفت. اما گوسفند بسرعت پا به فرار گذاشت و راه گریزی پیدا کرد و از معرکه گریخت. گرگ بسیار دستپاچه و عصبانی شد و سوراخ را بست. گرگ گمان می کرد که دیگر شکست نخواهد خورد.
روز دوم، یک خرگوش آمد. گرگ با تمام نیرو به دنبال خرگوش دوید اما خرگوش از سوراخ کوچک تری در کنار سوراخ قبلی فرار کرد. گرگ سوراخ های دیگر را بست و گفت که دیگر حیوانات نمی توانند از چنگ من بگریزند.

روز سوم، یک سنجاب کوچک آمد. گرگ بسیار تلاش کرد تا سنجاب را صید کند. اما سرانجام سنجاب نیز از یک سوراخ بسیار کوچک فرار کرد. گرگ بسیار عصبانی شد و کلیه سوراخ های غار را مسدود کرد. گرگ از تدبیر خود بسیار راضی بود.
اما روز چهارم، یک ببر آمد. گرگ که بسیار ترسیده بود بلافاصله به سوی غار پا به فرار گذاشت. ببر گرگ را تعقیب کرد. گرگ در داخل غار به هر سویی می دوید اما راهی برای فرار نداشت و سرانجام طعمه ببر شد.
هیچ گاه روزنه های کوچک زندگیت را به طمع آینده نبند.

بازديد : 274 بار نظر دهيد! [ 0 ]


برد و باخت ایران و اروپا


 تفاوت های فرهنگی باخت در ایران و اروپا

مربی تیم بازنده شطرنج در اروپا:
امروز روز ما نبود و زیاد هم خوب بازی نکردیم.
مربی تیم بازنده شطرنج در ایران:
کورنومنت که افتضاح بود. هوا هم آلوده بود و اسب و فیل ما رو از نفس انداخت. زمین بازی هم به درد گوسفند چرانی می‌خورد.

مربی تیم بازنده والیبال در اروپا:
امروز تمرکز خوبی روی بازی نداشتیم و تیم رقیب بهتر از فرصت‌ها استفاده کرد.
مربی تیم بازنده والیبال در ایران:
تور که سوراخ بود! توپ که باد نداشت و مربع بود و من نمی‌دانم فدراسیون خجالت نمی‌کشد از این وضع توپ.
داور اول هم بی شعور بود. من واقعا متاسفم برای این ورزش.

مربی تیم بازنده منچ و مارپله در اروپا:
مقصر شکست امروز من بودم و دیگر هیچ. به تیم برنده هم تبریک می‌گم.
مربی تیم بازنده منچ و مارپله در ایران:
تاس که اصلا نمی‌چرخید. مارها هم که برای آنها خوش رقصی می کردند و فقط به ما نیش می‌زدند. داوری هم که فاجعه! تماشاگر هم دائم توی صورت ما لیزر انداخت…واقعا یه مشت بووووووق دارند این ورزش را اداره می‌کنند! خاک بر سر ما که آمدیم توی این ورزش. و خاک بر سر تیم مقابل که با این دودره‌بازی‌ها تیم ما را برد و خاک بر سر تماشاگری که اینطوری به بچه‌های ما فحش داد و خاک…

مربی تیم بازنده واترپلو در اروپا:
بچه های ما امروز خسته بودند و نشد تاکتیک‌ها به درستی اجرا بشه.
مربی تیم بازنده واترپلو در ایران:
آبش که خیس بود. زمین که موج داشت. تیر دروازه ها هم به اراده تیم مقابل تکون می‌خورد. بازیکنان حریف هم توی آب هر کاری خواستند کردند، آب رو اصلا نمی‌شد بو کرد! توپ هم که لیز بود. من نمی‌دونم واسه چی اصلا ما مسابقه برگزار می‌کنیم.

مربی تیم بازنده فوتبال در اروپا:
تیم مقابل امروز خیلی بهتر از روزهای قبل بازی کرد و متاسفانه خط دفاع ما نتونست اونطور که باید ظاهر بشه.
مربی تیم بازنده فوتبال در ایران:
یعنی من …(از انتشار باقی کلمات معذوریم!)

 

بازديد : 333 بار نظر دهيد! [ 0 ]


به خداوند چقدر اعتماد داریم


  در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند
مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است.
به او گفت:
چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی؟
جواب داد که:
من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا میدهد
پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟

آن مرد که از عرفای بزرگ ایران بود، می گوید:
از خودم شرم کردم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد
و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم…!

بازديد : 343 بار نظر دهيد! [ 0 ]


مجید سنکیان & علیرضا صمدیان


 

 

 

 

با تشکر از ارسال آقا مجید

بازديد : 470 بار دسته بندي : عکس نظر دهيد! [ 0 ]


نقد جان را رایگان در راه آزادی دهیم


کینه دشمن مرا گفتی چرا در سینه نیست

بس که مهر دوست آنجا هست جای کینه نیست

نقد جان را رایگان در راه آزادی دهیم

گر به جیب و کیسه ما مفلسان نقدینه نیست

خوب و بد را صفحه طوفان نماید منعکس

زانکه این لوح درخشان کمتر از آیینه نیست 

بازديد : 278 بار دسته بندي : شعر نظر دهيد! [ 0 ]


عطر تراورس


 

لالاییخون گهواره کودکی مان بود

« نعره ترن »

و عطر « روغن و آهن »

مشاممان را نوازشگر

ما بر تختهای « تراورسی » تکیه می زدیم و کردیم عیش و

گردوغبار « قطار »

بر وجودمان بود بوسه گر

آن روزها را خواستیم بگذرند!

و نیز بگذشتند به آن .

اینک آه .

آه !!

آه نیز چاره گر نخواهد بود

ایام بر باد رفته را .

اینک بر آن شدیم چاره کنیم

ایام دی و خاطرات پر مخاطره را ،

گفتیم این کنیم یا آن

تا که دریابیم احوالِ

دوستان بهتر از آب روان را

گِرد آوریم یکدگر در بزمی

تا آه را سرنگون سازیم

هیچ

نیافتیم بهتر از اینترنت

این عجیب خلقه انسان را (محمدرضا صمدیان)

بازديد : 286 بار دسته بندي : خاطرات نظر دهيد! [ 0 ]


زیباییهای زمستون






 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


 


بازديد : 301 بار دسته بندي : تصاویر جالب و دیدنی نظر دهيد! [ 0 ]


happy new year - 2013


 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orghappy new year
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org فرارسیدن سال نو میلادی 2013  مبارک باد گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشیـن استـار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتـی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

بازديد : 400 بار نظر دهيد! [ 0 ]


گل قالیچه (شعری از مهدی رازقی-کبریا)


 

گل منقوش به قالیچه ایوان هستم 
در نظر با همگان ساکت وحيران هستم


ساقه ام وحدت گلهاست وبی خار تنش
من گره خورده بر این شاخه بی جان هستم


نقش پیوند هنر با سر انگشت نیاز
آنچنان کرد که چون فرش سلیمان هستم


دست لرزان عزیزی گره بر تا رزده
تا ابد منتظر رجعت دستان هستم

 


وسعت برگ من از اشک یتیمی تر شد
بهر این ژا له چه بی منّت دوران هستم


بوی من گمشدۀ راه ترنج ومحراب
از غم فُرقت او اینهمه نالان هستم


من اسیر قفس حاشیه قالیچه
بسته بر دست نوازشگر طوفان هستم


کبریا باور این نکته چه سهل است چه سخت
من تکّدی نکنم،دست بدامان هستم

(مهدی رازقی کبریا)

بازديد : 374 بار دسته بندي : شعر نظر دهيد! [ 0 ]


نظرات جدید دوستان راه آهنی در سایت rahahan.loxblog.com


 

به راستی نظرات دلگرم کننده و پر از محبت دوستان همیشگی راه آهنی و کاربران عزیز به ما بی نهایت انرژی می ده . امیدوارم بتونیم مطالبی در شأن شما دوستان در این سایت ارائه بدیم که البته همت شما دوستان رو میطلبه.

آقا رضا ، آقا جابر از حضور شما در سایت بسیار خوشحال شدیم و از همین تریبون سلام گرم اهالی راه آهن را پذیرا باشید و بدینوسیله از شما دعوت می شود در بخش نویسندگی سایت ما رو غنی تر فرمایید

همینطور به سروران عزیزی که با نام مستعار سراب و Aty و پسرک تنها که مشخصاً از اهالی خودمون هستن و اظهار ارادت نمودن عرض سلام و ادب داریم و در صورت صلاحدید با معرفی خودشون ، ضمن اینکه قوت قلبی ما را سبب می شوند  ، امکان و شرایط نویسندگی در سایت را احراز نموده و به قول مهدی پازل بر و بچه های راه آهنی رو تکمیل کنیم.

 

 

نظر دوستان :


رضا طاهری فر 15 تير 1391 گفته :

سلام به تمام بجه های دیروز و امروز راه آهن کاشان امیدوارم هر جا که هستند سلامت و موفق باشند روزهای با هم بودن و خاطرات گذشته یادش بخیر ارادتمند همه رضا طاهری فر

 

 

سراب 11 آبان  1391  گفته :

بابا بچه های راهن باکلاس شدن وبلاگ مینویسن حرکت قشنگیه اما ای کاش وبلاگتون خاص نباشه اگه میشه تمام راهن و بچه های قدیمشو یاد کنین راه اهن قد دنیا پر از خاطرست من بازم برمیگردم....................فعلا................ .:

 

 

aty   آ15آبان 1391 گفته :

سلام من خیلی خوشحال شدم که تصاویر شمارودیدم امیدوارم که این سایت همیشه برقرارباشد

 

 

 

 

 

جابر مسعودخوی 19 آذر 1391 گفته :

سلام.از اقای صمیدیان ممنونم از وبلاگ که درست کردی };-

 

 

 مجید واقفی  03 دی 1391    گفته :
دلم برا همتونتنگ شده ولی چی بگم از جبر روزگار 

 

 

 ناهيد در مطلب "نحوه نظر دهی و ارسال پیام به این وبلاگ "گفته :
سلام خسته نباشي شنبه 18 آذر 1391 | 23:18

 

 

 

علی داودی در مطلب "دکتر منوچهر جعفریان "گفته :
باعث مباهات وافتخاراست به داشتن افرادی مانندجنابعالی.من از مطالب ارزنده تان حظ کردم وانرا برای انان که دوستشان دارم ارسال کردم

پاسخ : مرسی از نظرتون

شنبه 27 آبان 1391

 

 

مجید واقفی در مطلب "عکس جدید راه آهن کاشان "گفته :
سلام
 ما هم یکساله از راه اهن رفتیم
بیا یه سری به ما بزن استقلالی بی معرفت.
 چهارشنبه 03 آبان 1391

 

 

نازی در مطلب "دانشجوها در شرایط مختلف "گفته :
Havijori payam dadam
Aslan matalebo nakhondam سه شنبه 04 مهر 1391

 

حامد شعيانزاده در مطلب "صافکار نمونه شهر!! "گفته :
سلام آقاي صمديان
واقعاً از مطلب ارساليتون لذت بردم.راستي 2 هفته اي است كه از شما خبري نيست.ما كه هميشه به يادت هستيم. پنجشنبه 16 شهریور 1391

 

 

حامد شعيانزاده در مطلب "تحمل سختی "گفته :
سلام
از ويلاگ زيبايت ديدن كردم.باور كن حيرت زده شدم.خيلي خوب بود .موفق باشي

پنجشنبه 26 مرداد 1391 | 2:54

 

 

ایی در مطلب "شب های احیا "گفته :
خیلی حال دادی جمعه 20 مرداد 1391

 

 

 

جواد در مطلب "ایستگاه شادی "گفته :
سلام جالب بود شنبه 27 خرداد 1391

 


بازديد : 343 بار دسته بندي : پیام نظر دهيد! [ 0 ]


عکسهای ارسالی از رضا حبیبی


 

 

عکسهای ارسالی آقای رضا حبیبی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درود به خانواده های محترم حبیبی و رازقی

 

 

 

بازديد : 386 بار دسته بندي : عکس نظر دهيد! [ 1 ]


چه بیهوده غیرتی میشویم


 

 

چه بیهوده،

چه بیهوده غیرتی میشویم

آن گاهی که

در روزنامه،

در مجله،

در تلویزیون

تیتری،تصویری و صحنه ای از تعرض یک سفیدپوست ( آنهم از نوع غربی و آمریکاییش) به رنگین پوستی را میبینیم.


چه برآشفته می شویم ، بیهوده

چه بیهوده احساسی میشویم.

چه بیهوده فریاد اعتراض

در درونمان جوامع مللی را محکوم میکند.

تریپ روشنفکرانه و فرهیختگی به ما دست می دهد

و از اعتراضمان چه لذت می بریم و اوج فرهیختگی را احساس می کنیم

چه حس باشکوهیست، مبارزه با نژادپرستی

ولی،

چه بیهوده است.

بیهوده است لالاییی که خودمان را خواب نکند .

چه بیهوده است آنجایی که رفتار خودمان با اغیار را فراموش کنیم و فریاد اعتراض برآریم و نژاد پرستی اجانب را کریه و تحریم نماییم  .

فراموش کرده ایم که هستند همنوعانی در بین ما، بدلیل داشتن اعتقاداتی غیر،که هم آغوش تبعیضند.

فراموش کرده ایم که تخریب ، تحمیق و تحقیر اقوام (چه به مزاح و چه به جد) هم نوعی نژادپرستیست (مطمئناً فراموش نکرده ایم القابی را که به دوستان ترک نسبت می دهیم به دوستان لر ، دوستان کُرد و بلوچ و فارس و ترکمن و گیلک و مازنی و...، هنوز برسر زبانمان هست اصطلاح زشت عربِ ...خور)

بسی تأسف می بایست همی! 

فراموش کرده ایم که دعوای محله ای اهالی پایین ده و بالا ده و کینه چند ساله اش هم همان نژادپرستیست

فراموش کرده ایم نوع نگاه حقارت انگیز ما به دوستان افاغنه هم نژادپرستیست


فراموش کرده ایم که نادیده گرفتن حقوق انسانی ِ آنانی که به ما پناه آورده اند هم نوعی نژادپرستیست.

 

فصل خواب آلودگی طی شد، دلا بیدار باش          خفته گان بیدار کن،هوشیار شو،بیدار باش

ما همه از یک  تنــیم و  یکـسر آدم زاده ایم           از تعـصب بـــر نــژاد  و فـرقه ها، بیــــزار باش

 

 

 

اول از خودمان شروع کنیم، از همین حالا

 

 

 

 

بازديد : 403 بار دسته بندي : من و حرفهای مفت نظر دهيد! [ 0 ]


احوالات من


 
 
 
 
 
احوالات من
 
 
این داروخانه ها هم فهمیدن ما تو این مملکت تا کجا جر خوردیم که هروقت میری دارو بگیری بقیه پولتو چسب زخم میدن
 
 
همون پنجم دبستان که تیزهوشان قبول شدم باید تو اوجم خداحافظی میکردم
 
 
یکی از دوستام گفت : یه دوست دختر خوب دارم در حدِ تیم ملی
منم گفتم : اگه منظورت تیم ملی الآنه،باید بگم که خاک تو سرت با این انتخابت
 
 
خیلی وقت احساس امریکایی بودن دارم چون هیچ غلطی نمیتونم بکنم
 
 
تو شرایط فعلی با تنها ارزی که میشه از ایران خارج شد عرض معذرته
 
 
من مطمئنم سلولهای مغزم به جای خاکستری قهوه ای هستن اینو از تصمیمهای مهم زندگیم میشه فهمید
 
 
همیشه میگن شکست مقدمه پیروزیه نمیدونم پس من کی از دور مقدماتی صعود میکنم
 
 
یه بارم اومدم خودمو واسه مامانم لوس کنم بهش گفتم مامان اگه من بمیرم چیکار میکنی؟گفت مرگ بگیری، مردشور برده، الهی به تیر غیب گرفتار بشی، سرت به سنگ لحد بخوره ... لال شی ایشالا، آخه این چه حرفیه؟! :|داشتم عزرائیلو میدیدم خداوکیلی....
 
 
فكر كنم خدا يه فرشته داره به اسم "بيلاخاييل" هر موقع هر ارزويي ميكنم اون انجام وظيفه ميكنه. :((
 
 

به بابام میگم: اگه یه روز من سکته مغزی کردم اعضای بدن منو اهدا کنید،با مهربونی میگه: پسر گلم تو مغزت کجا بود که بخواد سکته کنه، باید بشینیم با هم یه فکر دیگه بکنیم

 

 

 

 

رسول

بازديد : 320 بار دسته بندي : جوک نظر دهيد! [ 0 ]


فورد


«فورد» میلیاردر معروف آمریکایی و صاحب یکی از بزرگترین کارخانه های سازنده انواع اتومبیل در آمریکا بود. وقتی از او پرسیدند:
«اگه فردا صبح که از خواب بیدار می شی, ببینی تمام ثروت خودت رو از دست دادی و دبگه چیزی در بساط نداری, چه کار می کنی؟»

او جواب داد:
دوباره یکی از نیازهای اصلی مردم رو شناسایی می کنم و با کار و کوشش , اون خدمت رو با کیفیت و ارزان به مردم ارائه می دهم
و مطمئن باشید که بعد از پنج سال دوباره فورد امروز خواهم بود.

نتیجه اخلاقی: یا باید از زندگی دیگران درس عبرت بگیریم یا مجبوریم وسیله ای بشیم برای عبرت گرفتن دیگران

بازديد : 352 بار نظر دهيد! [ 0 ]


بابا بی خیال دنیا


 

بابا بی خیال دنیا

 

 

نقشه هایی که من تو دبیرستان در فرار کردن ازمدرسه داشتم

مایکل اسکوفیلد توی فرار از زندان نداشت

من حیف شدم! :|

.

.

.

نمی دونم چه حکمتیه

اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!

.

.

.

ملت چه بیکارن !

یکی مزاحم میشد هی اس هی زنگ…جواب نمیدادم که بیخیال شه…

دیگه تماس نگرفت

بعد چند روز اس داده  :

ببخشید من چند روز مزاحمتون نشدم کار داشتم دستم بند بود ، شرمنده،چه خبر؟

.

.

.

 تا خودکار رو دستت میگیری میخوای درس بخونی

میبینی استعدادت کمتر از پیکاسو و ﺍﺳﺘﺎﺩ فرشچیان نیست!

.

.

.

برنامه ریزى هاى من روى کاغذ ، شبیه برنامه ى روزانه ى مرحوم دکتر حسابیه

ولى در عمل مثل کریم آقمنگل زندگى میکنم :|

.

.

.

هیچ کس عادامس شیک رُ واسۀ وجودش نمی خواد …

سرنوشت آدامس شیک ؛ بقیه پول بودنِ !

.

.

.

بوی شوم امتحان آید همی /  یارصفر مهربان آید همی

ما ز تعلیم و تعلم خسته ایم / دل به امید تقلب بسته ایم

مابرای کسب مدرک آمدیم /  نی برای درک مطلب آمدیم

(ایام جانسوز امتحانات برشما دانشجویان و دانش آموزان کوشا تسلیت!)

.

.

.

رفیق داداشم رفته بود مصاحبه برای استخدام:

+ امسال سال چیه؟

- نهنگ

+ پاشو برو به بعدی بگو بیاد تو

رفیق داداشم :|

 .

.

.

خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰

بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا …

خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده …

.

.

.

به کافه چی گفتم همان همیشگی . . .

نگاه سنگینش را به چشمانم انداخت و گفت : خفه بابا ، مثه آدم بگو چی می خوری ؟!

.

.

.

از تفریحات من تو دوران بچگی این بود که اب بریزم رو بخاری

صدای ” تـسس ” بده خرکیف بشم

.

.

.

اون موقه آیپد نبود که بازی کنیم ، با این چیزا سرگرم میشدیم !

.

.

.

بچه های دانشگا رو از روی محل نشستن سر کلاس طبقه بندی میکنم.

ردیف اول :حال به هم زن

وسطی ها :یه سلام علیکی داریم

ته کلاس :دمشون گرم.

اونایی که اصن کلاس نمیان: اینا رفیقمن

.

.

.

در خونه رو میزدن!

دخدر داییم ۵ سالشه!

جواب داد : کیه!؟

زن همسایه مون پشت در به شوخی گفت: منم منم مادرتون!

من رفتم در رو باز کردم, بنده خدا میخواس سکته کنه!

گفت : ببخشید مادرتون هستن؟ گفتم : نع ، فقط من و حبه انگور هستیم :D

.

.

.

خیلی بده یه آهنگ عشقولانه یاده ۵ ۶ نفر بندازتت تمرکزتو رو آهنگ از دست میدی !

.

.

.

کار از فرهنگ سازی گذشته

باس منقرض شیم یه گونه جدید بیاد !

.

.

.

شمام وقتی یه ادکلن گرون قیمت میخرین ، هربار که استفاده میکنین

یه نگا بهش میندازین که یه وقت تموم نشه؟!

یا من فقط اینجوریم!؟

.

.

.

یکی نیست به بعضیا بگه انقدر به اون تیپ و قیافت نناز

 ما به اون آدامس ۵۰ تومنیا هم میگیم شیـــــــــک  !

.

.

.

رفتم کتاب فروشی میگم بوف کور دارین؟

میگه کتابشو؟
گفتم : پ ن پ خودشو ، یه فرد خیر پیدا شده که حاضر تمامِ هزینه های درمانشو متقبل شه…..!

.

.

.

بعضی دخترا اصلا” گریه نمیکنن حتی اگه شکست عشقی بخورن

نه اینکه سنگ باشن نه

ریمل گروونه !

.

.

.

دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توخیابون دور میزدم باهاش

یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد!

.

.

.

یکی از بهترین احساس های دنیا :

از خواب بیدار بشی و نگران این باشی که الان وقت بیدار شدنت بوده

ولی ببینی که هنوز ۲ ساعت مونده و میتونی بازم بخوابی …

خداییش بد میگم !؟

.

.

.

اصلا شور و شعف خاصی توی جمله “دیدی گفتم” وجود داره !

لامصب یه جور احساس دانایی خفن به آدم دست میده اون لحظه !

.

.

.

با دختری که میگه “میسیییی” به جای “مرسی” باید درجا قطع رابطه کرد

چون تا بیای براش توضیح بدی که نگو “میسییی”

بهت میگه “چلااااااا؟؟”

.

.

.

از لذایذ جدیدی که کشفش کردم :

برق بره یه چسب برداری بری تو کوچه بری با چسب

زنگ در خونه های مردم رو بچسبونی

موقع  برق اومدن یک عروسی در کوچه داشته باشید!!

.

.

.

رفیقم رفته دسشویی -یهو داد زد “واااااایییی”

گفتم چی شد؟ گفت :”مسواکم افتاد تو اون سوراخه!

بهش گفتم خونسرد باش بابا -فک کردم چی شده!

دیدم خیلی خونسرد اومد مسواکشو شست -گزاشت دهنش!

–نمیدونستم اینقد حرفام تاثیر گذار میتونه باشه  !

.

.

.

یکی از اعصاب خورد کن ترین کارایی که یه پدر و مادر میتونن

بکنن اینه که وقتی پای کامپیوتر نشستی بیاد پشتت وایسه

و الکی دنبال یه چیزی بگرده !

.

.

.

آقا تا دیروز فک میکردم فقط منم که میرم توالت ۳۰ نفر به گوشیم زنگ میزنن :)

دیروز رفتم یه توالت عمومی

یه لحظه فکر کردم اومدم مخابرات :)

یکیشون که فکر کنم تو توالت چند تا معامله با گوشی انجام داد !

.

.

.

یکی از شیرین ترین لحظه های دوران مدرسه این بود که

ناظم یا معلم پرورشی سر زنگ ریاضی میومد در کلاس

 میگفت بچه های گروه سرود میتونن برن!

یادش گرامی باد :)

 

 

 

 

ترول های بامزه و خنده دار

 

 S A L I J O O N

 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N


 

 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N


 

 


 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N


 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

S A L I J O O N

 

بازديد : 432 بار دسته بندي : جوک نظر دهيد! [ 0 ]


نقاشی سه بعدی روی بدن


 

 

 

آثار دو هنرمند به نام هاي اندرو روداك و هيكارو چو


 

 

 

 

 

 

 

 

 


 


بازديد : 371 بار دسته بندي : تصاویر جالب و دیدنی نظر دهيد! [ 0 ]


پيوند ها پيوند ها'

تبادل لينک تبادل لينک تبادل لينک تبادل لينک

  • تعمیرات پرینتر جوهر افشان

    عکس خنده دار|عکس عاشقانه|عکس فیسبوکی

    گیفت کارت ارزان استیم

    محصولات سالم و طبيعي

    هيتر کارگاهي صبا هواساز

    فرش ماشینی 1200 شانه

    دانلود فیلم ایرانی

    انجام پایان نامه مدیریت

    پایان نامه مدیریت

    مدل مانتو

    گيفت کارت پلی استيشن

    انجام پايان نامه ارشد

    خريد vps

    خريد فيلتر شکن

    کاریابی همدان

    چاپ کاتالوگ و بروشور

    خرید جم کلش رویال

    تور دبی

    دانلود آهنگ

    سرور مجازی

    آگهی تدریس خصوصی

    اس ام اس عاشقانه

    تصفیه آب معصومی

    تدریس خصوصی ریاضی

    خرنوب

    لباس زیر زنانه

    استخدام در تهران

    لوازم جانبی موبایل

    دیزل ژنراتور

    دانلود آهنگ جدید

    دانلود سریال شهرزاد

    سایت سرگرمی نالیچه

    جوک جدید

    دانلود آهنگ جدید

    درمان آسان

    دانلود آهنگ جدید

    طرح توجیهی

    فروشگاه اینترنتی سی دی و دی وی دی

    داربست

    تشریفات

    املاک شیراز

    نرم افزار حسابداری برای رستوران

    نرم افزار فست فود

    نرم افزار رستوران

    مدل مانتو زنانه

    مانتو بارداری

    نــــــَــچ ، تولید کننده محصولات پلیمری،پلی استر،پلی یورتان،گچی و ستگ مصنوعی

    دانلود سریال جدید

    قیمت روز خودروی شما












  • بک لينک بک لينک